
داستان فیلم در مورد یک مامور پلیس به اسم وتر ( وین دیزل ) است. او در مرزهای جنوبی امریکا بدنبال یکی از بزرگترین و بیرحم ترین قاچاقچیان مواد مخدر است به اسم لوکرو است. وتر عاقبت موفق می شود او را دستگیر کند و لوکرو به حبس ابد محکوم می شود اما قسم می خورد که روزی از وتر انتقام بگیرد...

در سال ۲۰۰۸ به سر می بریم و بیماری واگیرداری را که بشریت باعث به وجود آمدن آن می باشد همه جا را فرا گرفته است . برای بسیاری در کینگدوم که جزو مناطق اصلی فاجعه می باشد ، نابودی و انتها در کمین نشسته است . همچنین در حدود چند روز بعد از کشف ویروس میلیون ها نفر در لندن آلوده شده اند ! دولت نیز چاره ای جز قرنطینه کشور ها و مناطقی که مردم و جمعیت موجود در آن آلوده ی این ویروس شده اند ندارد...

سال ۱۵۸۵. در انگلستان اغلب مردم کاتوليک هستند و ملکه ي پروتستان، «اليزابت» (بلانشت)، با مشکلات بسياري روبه رو است. به خصوص که پادشاه کاتوليک اسپانيا، «فيليپ دوم» مي کوشد تا يک کاتوليک، يعني «مري»، ملکه ي اسکاتلند (مورتن) را که جاي او به قدرت برساند. از طرف ديگر مشاوران «اليزابت» از جمله «ويليام والسينگام» (راش) فشار مي آورند که او هر چه زودتر ازدواج کند...

يک آدم ماشيني خانگي (ويليامز) که نامش را «اندرو» گذاشته اند با گذشت سال ها «انسانيت» خود را مي پروراند. تا اين که مردي که او را طراحي کرده پيدا مي کند تا تبديل شدنش به يک انسان را - لااقل از نظر روان شناختي - کامل کند. ساليان سال ديگر نيز مي گذرد، اما کنگره ي جهاني اعلام مي کندکه ناميرا بودن «اندرو» باعث مي شود نتوانند او را يک انسان بدانند...