پرووانس، دهه ي ۱۹۳۰. «اوگولن سوبيران» (اوتوي) به کمک توطئه اي که با عمويش، «سزار» (مونتان) طرح کرده بود، در کسب و کار پرورش گل به موفقيت رسيده است. او دل باخته ي «مانون» (بئار)، دختر «ژان دو فلورت»، (مزرعه داري که طي اين توطئه به خاک سياه نشست و مرد) شده است.
کابیریا ( ماسینا ) ، زن خیابان گرد بسیار خوش قلب و ساده دلى است که در حومه ى رم زندگى میکند . او از آن نوع آدمهایى است که بدبختى را بخشى از زندگى میدانند ، اما هرگز ایمانشان را به ارزش خود زندگى از دست نمیدهند .
یک موسیقی دان قتل یک روانی مشهور را مشاهده می کند و از آن پس همراه با یک خبرنگار در جستجوی قاتل با جان خود بازی می کنند. پشت پرده این قتل راز هولناکی نهفته است...
زوجی آمریکایی که قصد فرزندخواندگی دارند، در تعطیلاتی پردردسر در روستاهای ایتالیا، بدون دسترسی به حمل و نقل و آشنایی با زبان، با مشکلات رابطهشان دست و پنجه نرم میکنند.
سال ۱۹۱۳. «خوان ميراندا» (استايگر)، دهقان مکزيکي، با پدر و شش فرزندش به راهزني روي مي آورد. آنان به «شان مالوري» (کوبرن)، متخصص انفجار ايرلندي، برمي خورند و «خوان» فکر مي کند که با کمک «شان» مي تواند به آرزوي قديمي اش سرقت از بانک ملي شهر مسا ورده برسد...