
داستان در مورد افسری است که در جنگهای داخلی آمریکا از روی بزدلی خودش را قاطی مرده ها میکند ولی با این کار فرصتی به دست می آورد که فرمانده گروه مقابل را دستگیر کند، اما علاوه بر قدردانی از او، فرمانده اش او را به یک پاسگاه دور افتاده میفرستد. یک شب مردی به این پاسگاه وارد می شود که...

«گروهبان تاد» (راسل)، جنگجوي رده ي بالاي ميان سياره اي، در مبارزه اي از جنگجوياني که به کمک مهندسي ژنتيک به وجود آمده اند، شکست مي خورد. او را به تصوير اين که مرده در سفينه ي «زباله» ها قرار مي دهند و سفينه را در سياره ي دور دست «آرکاديا ۳۴» خالي مي کنند. «تاد» که زنده مانده بايد با جنگجويان «ابر انسان» به رهبري «کين ۶۰۷» مبارزه کند...

دو برادر به نام هاي «هنک» (پاکستن) و «جيکوب ميچل» (تورنتن) به هم راه يکي از دوستان شان به نام «لو» (بريسکو)، يک هواپيماي تک موتوره ي سقوط کرده را در ميان درختان جنگلي پوشيده از برف پيدا مي کنند. در اين هواپيما جسد فاسد شده ي خلبان و يک چمدان پر از پول به ميزان چهار ميليون دلار وجود دارد. آنان تصميم مي گيرند تا فصل بهار و آب شدن برف ها و پيدا شده هواپيما، پول ها را پنهان کنند...