
مسينا، سيسيل. «دون پدرو» (واشينگتن) و مردانش پيروز مندانه از جنگ باز مي گردند. دوستان نزديک «دون پدرو»، «کلوديو» (لنرد)، «بنديک» (برانا) و برادر ناتني «دون»، او را هم راهي مي کنند. «بي يتريس» (تامپسن)، خواهرزاده ي فرماندار مسينا و «بنديک» به هم قول مي دهند که هرگز ازدواج نخواهند کرد. او «دون پدرو» با توطئه چيني مي کوشد اين دو را دل باخته ي هم کند...

پدر و مادری که کودک خود آدام را بر اثر تصادف رانندگی از دست میدهند و با اصرار از یک متخصص علوم پزشکی میخواهند فرزندشان را در فرایندی غیرقانونی و پیچیده شبیهسازی کند و او را به همان شکل که بود به آنها بازگرداند. این اتفاق میافتد، اما آدام ویژگیها و رفتارهای عجیب و غریبی از خود بروز میدهد که با شخصیت فرزندشان بسیار متفاوت است. حتی آدام در حالتی خلسه وار خود را به جای آدمهای دیگر میبیند و از مسائل و افرادی صحبت میکند که به خاطرات گذشتههای وی مربوط میشود...

سال ۱۵۸۵. در انگلستان اغلب مردم کاتوليک هستند و ملکه ي پروتستان، «اليزابت» (بلانشت)، با مشکلات بسياري روبه رو است. به خصوص که پادشاه کاتوليک اسپانيا، «فيليپ دوم» مي کوشد تا يک کاتوليک، يعني «مري»، ملکه ي اسکاتلند (مورتن) را که جاي او به قدرت برساند. از طرف ديگر مشاوران «اليزابت» از جمله «ويليام والسينگام» (راش) فشار مي آورند که او هر چه زودتر ازدواج کند...