

گابیمارو که در طی یک ماموریت ترور دستگیر میشود، محکوم به اعدام میشود، اما به نظر میرسد هیچ چیز او را به خاطر بدن مافوق بشرش نمیکشد. جلاد یامادا آسائمون ساگیری با این باور که عشقش به همسرش ناخودآگاه او را زنده نگه میدارد، به او این فرصت را میدهد که اگر اکسیر زندگی را در شینسنکیو، قلمروی افسانهای که اخیراً در جنوب غربی پادشاهی ریوکیو کشف شده است، توسط شوگونات عفو شود. . پس از از دست دادن پنج تیم اعزامی اعزامی به جزیره، این بار شوگونات گروهی از محکومان اعدام را می فرستد. به هر یک از محکومان یک جلاد یامادا آسائمون داده می شود که باید با او بازگردند تا عفو دریافت کنند.

توکا کشاورز متوسط (کمی منحرف) شما در روستای چزا است. در حالی که او رویای قهرمان شدن و بدست آوردن دختر را در سر می پروراند، قهرمان واقعی، Sion، در حال مبارزه با شیاطینی است که تهدید به حمله به جهان هستند! اما یک روز توکا به طور تصادفی قهرمان را می کشد...؟! با مرگ قهرمان افسانه ای، کی قرار است دنیا را نجات دهد؟! توکا به سرعت جسد سیون را دفن می کند تا شواهد را پنهان کند، اما روز بعد از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که دیگر در بدن خودش نیست...!!


هایاتو پس از به ارث بردن کافه شکست خورده مادربزرگ مرحومش، آن را به عنوان یک مزاحم می بیند و قصد دارد آن را با پولی سریع بفروشد. تا اینکه متوجه می شود پنج دختر زیبا در آنجا اقامت دارند! وقتی از او التماس میکنند که کافه را باز نگه دارد، هایاتو با اکراه تسلیم میشود. آیا او میتواند در حالی که زندگی با این زنان سرکش را یاد میگیرد، مغازه کنار دریا را مدیریت کند؟

لیزا لونا یک بیگانه است که می خواهد با اولین نگاهش زمین را نابود کند. اما این سیاره چیزهای خوب زیادی دارد و حیف است که آن را بررسی نکند. بنابراین، زمین از نابودی در امان می ماند و بیگانه شروع به پرسه زدن در اطراف مکان ها می کند. به زودی، لیزا به یک کافه گربه سر میزند، جایی که با موجوداتی روبرو میشود که فراتر از درک او هستند.


کیوتارو ایچیکاوا، پسری که به سختی به طبقه پایین نردبان اجتماعی مدرسه اش می چسبد، مخفیانه معتقد است که او نقش اول شکنجه شده در یک فیلم هیجانی روانی است. او روزهایش را با رویاپردازی راههایی میگذراند که زندگی آرام همکلاسیهایش را مختل کند و به دنبال آنا یامادا، بت کلاس میرود. اما کیوتارو تقریباً آن نوجوان آشفته ای نیست که وانمود می کند ... و معلوم می شود که آنا خودش کمی عجیب است!


کوگانی کویتو بهعنوان دختر نوجوان عبادتگاه در معبد تاکامیمی کار میکند و به هوسهای ساکنان آن پاسخ میدهد: یک جن چند صد ساله که بازیهای ویدیویی را به همان اندازه که از بیرون رفتن متنفر است، دوست دارد! هدایای خود را برای جن اوتاکو ردیف کنید—بعضی نوشیدنی های انرژی زا، چیپس و بازی های ویدیویی به خوبی انجام می شود—و تماشا کنید که دوستان جدید او در حال تقلا برای ادامه دادن هستند!


در دنیای ممنوعه صحرای Gunsmoke، جایزه اسرارآمیزی بالای سر Vash the Stampede آویزان است و به نظر می رسد صلح طلب تفنگدار نمی تواند لحظه ای مهلت پیدا کند. وش یک تپانچه معمولی نیست، سلاحی را بسته بندی می کند که قادر به سوراخ کردن یک سیاره است، که توضیح می دهد که چرا مردم محلی از ذکر نام او می لرزند. اما شصت میلیارد دلار دو برابر پاداش معمولی نیست، و هر روانی شاد در خلقت قصد دارد ادعا کند وش مرده یا زنده است – ترجیحاً مرده!