

روزنامه نگار تحقیقاتی جف سفتون عادت کرده که به وسواسهای بیرحمانه برادرش "نیت" بخنده ، خصوصآً آخرین یاوه گوئیش در مورد سریال موفقی که قصد داره بهس صدمه بزنه ، اگرچه وقتی که برادرش به طرز مرموزی غیبش میزنه جف کاملا پارانویای نیت رو جدی میگیره ، و تو فرآینده کشف دنیای زیرزمینی فرقه (اسم سریال) و طرفدارای متعصبش به نظر میاد تنها کسی که میخواد تو تحقیقات بهش کمک کنه ....

جان برنان به همراه همسرش لارا زندگی بسیار خوب و شادی دارند و خانواده ای خوشبخت به نظر می رسند.تا اینکه لارا به جرم انجام قتل دستگیر می شود و در دادگاه به سه سال زندان محکوم می گردد .در حالی که جان و سایر افراد خانواده به این باور هستند که لارا بیگناه است. خانواده ی او تمام تلاش و کوشش خود را می کنند تا به شکلی بیگناهی او را ثابت کنند اما هیچ فایده ای ندارد و لارا به زندان می افتد.اکنون تنها راه برای جان آن است که به هر شکل ممکن همسر خود را از زندان فراری دهد.او نقشه ای استادانه طرح می کند تا راه را برای فرار همسرش باز کند.

مدهآ (تایلر پری) مشغول تلف کردن زندگیاش در پشت بارها و دعوا با آدمهای مختلف است. او در میان تمام کسانی که ملاقات میکند با کندی (پولیام) آشنا میشود. زن بدنامی که زندگی درهم و برهم و داغانی دارد و نیاز به نوعی عشق محکم او را آزار میدهد و این وسط فقط مدهآ میتواند این عشق را برایش ایجاد کند.


فکر کنین که یه تکنولوژی اختراع بشه که بتونه ” هویت ” و ” شخصیت ” قدیمی آدمها رو به طور کامل پاک کنه و در عوض هر بار به اونها ” شخصیت جدیدی ” بده ، شخصیتی که از هر لحاظی کامل و بدون نقص باشه و بتونه هر کاری که به منظورش ساخته شده رو به نحو احسن انجام بده و بعدش هم که کارو انجام دادن ، دوباره مثل هارد کامپیوتر پاک بشن و یک شخصیت دیگه بشه بهشون داد . حالا فرض کنین که این تکنولوژی در اختیار سازمانی مخفی قرار گرفته و این سازمان از افراد زندانی و یا داوطلب برای این امور استفاده میکنه. داستان اصلی سریال ، حوادثی رو که برای یکی از این افراد که به جای اینکه ۵ سال به زندان بره قبول کرده که ۵ سال برای این سازمان کار کنه ، و اسمش هم ( اکو ) هست رو برامون تعریف میکنه.....