
یک جادوگر جوان به نام سامانتا با یک فانی به نام «دارن» آشنا میشود و با او ازدواج میکند. او سعی میکند که از قدرتهای جادوییش استفاده نکند و مانند سایر زنها خود کارهایش را انجام دهد. این در حالی است که خانوادهٔ جادوگرش از این وصلت راضی نبوده زیرا دارن جادوگر نیست و مدام در زندگی آن دو دخالت میکنند.

هنری که روی زندگی آبزیان بسیار وسواس دارد به داخل دریا افتاده و تبدیل به یک ماهی می شود. هنری قبلاً که انسان بود برای استخدام در نیروی دریایی امتحان داده اما قبول نشده بود، اکنون که تبدیل به ماهی شده می تواند از توانایی هایش استفاده کرده و زمانی که کشتی های دشمن در حال نزدیک شدن می باشند، به ملوانان آمریکایی هشدار دهد و باعث پیروزی آمریکا در جنگ جهانی دوم شود...

چنس وین ( نیومن ) ژیگولویى است که به امید موفقیت در بازیگرى سینما، میخواهد به این عرصه راه یابد. او در فلوریدا با الکساندرا دل لاگو ( پیج ) آشنا میشود که یکى از ستارگان رو به افول هالیوود است. الکساندرا براى آن که چنس را در کنار خود نگه دارد، وعده میدهد او را به اشخاص صاحب نفوذ در هالیوود معرفى کند…