
نگاهی به زندگی خواننده مشهور فرانسوی، «ادیت پیاف». مادرش در کافهها میخواند و پدرش یک آکروبات است که در سیرک کار می کند. مادرش در کودکی او را رها می کند و ادیت نزد مادربزرگ پدری خود بزرگ می شود. در سن ۲۰ سالگی، یک کاباره دار در پاریس او را که تا قبل از آن در کوچه ها آواز می خواند، به کار می گیرد و به خاطر هیکل کوچکش نام گنجشک کوچولو را بر او می گذارد. بعد از به قتل رسیدن آن کاباره دار، ادیت با یک نوازنده آشنا می شود و به کمک او کم کم به شهرت می رسد...

در پاریس، یک مرد بنام «فرانسیس» در یک قرعه کشی برنده می شود. او به یک میخانه می رود و به یک فاحشه بنام «دانیلا» پیشنهاد می کند، که در ازای گرفتن صد هزار یورو در ماه، تا زمانی که پولش به اتمام برسد، با او زندگی کند. فرانسیس مردی تنها است و ناراحتی قلبی هم دارد، دانیلا به مدت ۸ روز پیش او می ماند، اما...

یک باند سرقت در پاریس توانسته پلیس را از متوقف کردن خود ناامید کند، لئو ورینکس و دنیس کلاین دو پلیس که تشنه ارتقاء درجه هستند وارد رقابتی برای دریافت ترفیع و در نهایت تسخیر جایگاه رئیس خود می شوند که قرار است به زودی از گروه خارج شود. رقابت بین این دو تا حدی غیر اخلاقی و ناجوانمردانه می شود که دیگر نمی توان تفاوتی بین اعمال آن ها و گروه شرور تحت تعقیب قائل شد...