
آرتور دنت که در انگلستان زندگی می کند يکروز صبح که از خواب بيدار می شود با اتفاق عجيبی روبرو می شود : بولدوزرها تا چند دقيقه ديگر خانه او را با خاک يکسان خواهند کرد . او سپس متوجه می شود که دوست قديمی اش فورد ، يک موجود فضائی بيگانه است که برای تفريح به کره زمين آمده است و در ادامه نيز در می يابد که به زودی کره زمين بمنظور احداث يک بزرگراه بين کهکشانی توسط موجودات فضای بدذاتی به اسم ووگونها نابود خواهد شد . آتور تصميم می گيرد بهمراه فورد عازم يک سفر کهکشانی شود و در اين سفر رئيس جمهور کهکشان و تريليان که آخرين زن زمينی است و نيز يک آدم آهنی افسرده با آنها همراه می شوند و ...

فاجعه ای در حمل و نقل،زن و مردی را در جنگلهای آفریقا تنها می گذارد.زن باردار بوده و پسری در خانه درختی آنها به دنیا می آورد.پس از مدتی گروهی از میمونها وارد خانه شده و بر اثر ترس زن و مرد کشته می شوند.یک میمون ماده پسر را در عوض نوزاد کشته شده خود بزرگ می کند و...