
دهه ي ۱۹۶۰، محله ي ايتاليايي نشين در منطقه ي برانکس نيويورک. پسر بچه اي به نام «کالوجرو» (کاپرا) هم راه با خانواده اش در همسايگي نوشگاهي زندگي مي کند که پاتوق «ساني» (پالمينتري) و دارو دسته ي مافيايي اش است؛ همان جايي که «لورنزو» (دنيرو)، پدر «کالوجرو» هشدارش داده که آن طرف ها نپلکد...

هنری کودکی است که دلش می خواهد گانگستر شود و برایش گانگستر شدن مهم تر از رئیس جمهور آمریکا شدن است. او عاشق زندگی پر زرق و برق، اتومبیل های شیک و گران قیمت و قدرت و نفوذ گانگسترهاست. هنری کارش را به عنوان پادو شروع میکند اما علیرغم ریشه ایرلندی اش به تدریج پلکان قدرت را در خانواده مافیایی ایتالیایی تبار نیویورک طی میکند. او به همراه جیمی و تامی، دوستان دیگر گانگسترش، حلقه کوچک صمیمانه ای تشکیل میدهند که هیچ غریبه ای اجازه ورود به آن را ندارد...

«فرانک وايت» (واکن)، سردسته ي يک باند قاچاقچي مواد مخدر به تازگي از زندان آزاد شده است. «فرانک» که به واسطه ي فساد و انحطاط جامعه، به مرد ثروتمندي تبديل شده، تصميم مي گيرد دينش را به شهر ادا کند و تصميم مي گيرد يک بيمارستان عمومي چندين ميليون دلاري در يکي از فلاکت بارترين محله هاي بروکلين احداث کند.