کاراگاه “لی جونگ جائه” طی عملیاتی به یکی از بزرگترین باند های گانگستری و تبهکاری کشور نفوذ میکند پس از ورود او رئیس این باند کشته میشود و در این بین درگیری هایی ایجاد میشود
دختری که فکر می کند یک روبات جنگی است، به بیمارستان روانی راه پیدا کرده و با بقیه بیماران روبرو می شود. او سرانجام عاشق مردی می شود که معتقد است می تواند روح آدم ها را بدزدد...
کارآگاهی که با جنایات سازمان یافته مبارزه می کند، برای تشییع جنازه دوست دوران دبیرستانش به شهر مادری اش باز می گردد. بعد از ملاقات دوستانش او مشکوک شده و تصمیم میگیرد که در مورد مرگ دوستش تحقیق کند...
«اوه دا-سو» بعد از ربوده شدن توسط شخصی ناشناس و کشیدن حبس به مدت ۱۵ سال، اکنون آزاد شده است و در حالی که با یک تلفن همراه، پول نقد و لباس های گران قیمت مجهز شده، تنها ۵ روز فرصت دارد کسی که او را اسیر کرده بود را بیابد...
دوست خجالتی جی-هائه در بیان احساسش نسبت به پسری که دوست دارد دچار مشکل است به همین دلیل از او می خواهد به نام او ایمیلی ارسال کرده و همه چیز را توضیح دهد.در حالیکه پسر عاشق کلمات او می شود،جی-هائه متوجه می شود که داستان عاشقانه مادرش نیز بسیار شبیه به وضعیت اوست...