
مکس و لولا دو سارق حرفه ای جواهرات هستند. آنها تصمیم دارند بعد از انجام آخرين کار خود که دزديدن يکی از الماسهای سه گانه ناپلئون است بازنشسته شوند. آنها پس از موفقيت در اينکار و فرار از دست استن لويد، مامور اداره آگاهی، عازم جزيره ای در دریای کارائيب می شوند. اما مکس پس از مدتی احساس می کند که این بازنشستگی زودهنگام مناسب حال او نيست. در همين زمان رئيس گانگسترهای جزيره نزد مکس آمده و به او پيشنهاد می دهد يکی ديگر از الماسهای سه گانه را از يک کشتی سرقت کند...

پزشکي به نام «جو دارو» (کاستنر)، عزادار مرگ همسرش، «اميلي» (تامپسن) است که در امريکاي جنوبي کمک هاي پزشکي مردم نيازمند را تأمين مي کرده و در تصادف اتوبوسي درگذشته است. موقع سرکشي به بخش اطفال «جو» احساس مي کند که «اميلي» از تجربه ي بين مرگ و زندگي بيماران علاج ناپذيرش استفاده مي کند تا با او ارتباط برقرار کند...


سریال درباره خانواده جیم هست که خود جیم شخصیت کمدی و تنبل و بیخیالی داره و همه چیزو راحت میگیره و برعکس اون زنش آدمی مسئولیت پذیره که جیم خیلی سر این زنش رو مسخره میکنه. خواهر و برادر زن جیم هم از جیم میخوان همش آتو بگیرن و ضایعش کنند ولی جیم باز مسخره شون میکنه...سه فرزند جیم هم در کمدی داستان بسیار تاثیر گذارن...