پدر ویرا سیمها ردی مردی محترم در دهکده است و پسرش بالا سیمها ردی در ایالات متحده ساکن می شود. وقتی پدرش در سیاست دهکده کشته می شود، بالا سیمها به هند برمی گردد و از کسی که پدرش را کشته است انتقام می گیرد...
دو دسته از دوقلوهای همسان به طور تصادفی در بدو تولد از هم جدا می شوند. چندین سال بعد، وقتی آنها به طور تصادفی در یک شهر هستند، مردم آنها را با یکدیگر اشتباه می گیرند و در همین حال سردرگمی و سوء تفاهم زیادی ایجاد می شود...
به یک خانم باردار به نام یاشوها توصیه می شود که نکاتی را در مورد سلامت جسمی و روحی و ایمنی خود رعایت کند. با این حال، مجموعهای از اتفاقات رخ میدهد که یاشودا را در حاشیه زندگی میکند و سلامتی او را به خطر میاندازد...
زندگی یک سرباز یتیم پس از دریافت نامه ای از دختری به نام سیتا تغییر می کند. او را ملاقات می کند و عشق بین آنها شکوفا می شود.سرباز وقتی به اردوگاهش در کشمیر برمی گردد، نامه ای برای سیتا می فرستد که به دست او نمی رسد...
داستانی بر اساس زندگی سرگرد ساندیپ اوننیکریشنان، که در جریان حملات نوامبر ۲۰۰۸ بمبئی به شهادت رسید و در نتیجه در ۲۶ ژانویه ۲۰۰۹ جایزه آشوکا چاکرا، بالاترین جایزه شجاعت زمان صلح هند، به او اعطا شد.
ویکرامادیتیا، کف بین بدنام، وقتی با پررانا، یک پزشک آشنا می شود، عشق را پیدا می کند. با این حال، زمانی که او از ازدواج با او امتناع می ورزد و او به بیماری لاعلاج مبتلا می شود، رابطه آنها به مشکل می خورد ...