"ایان حلیمی" به دلیل اینکه یهودی می باشد و دارای خانواده ثروتمندی است، توسط گروهی باج بگیر ربوده می شود. حال پلیس و خانواده اش در تلاش هستند تا در سریعترین زمان ممکن او را از زیر شکنجه های "باند وحشی" نجات دهند...
نیکلاس زندگی شادی دارد. پدر و مادری که او را دوست دارند، گروهی از دوستان که با آنها خوش می گذراند. همه ی چیزی که او می خواهد این است که چیزی تغییر نکند. اما روزی او مکالمه ای را می شنود که باعث می شود او باور کند زندگی اش برای همیشه درحال عوض شدن است...