
انگلستان، قرن دوازدهم. «هنري دوم» (اوتول) دوستي نزديکي با مشاور ساکسوني خود، «توماس بکت» (برتن) دارد. پس از چندي «بکت» به مقام صدراعظمي مي رسد و به مقام اسقف کنتربري منصوب مي شود. اما آرام آرام اختلافات ميان دو دوست بالا مي گيرد و «هنري» دستور قتل «بکت» را صادر مي کند...

سازمان بين المللى تبهكاران معروف به «اسپكتر» قصد پیدا کردن یک ماشین رمزگشایی روسی را دارد، و «جیمز باند» باید قبل از این سازمان، ماشین را پیدا کند. او در حالی که در یک رابطه عشقی با دختری روسی بنام «تاتیانا رومانوف» شده، به استانبول می رود و در همین حین مامورین سازمان اسپکتر نیز به دنبال او هستند...

دوكنشين گراند فنويك در آستانه بحران اقتصادى است. صدراعظم منطقه » كنت مونت جوى « ( سلرز ) و » ملكه گراند دوشس گلورياناى دوازدهم « » سلرز « نقشهاى براى حل اين مشكل طرح مىريزند: آنان مىخواهند به آمريكا اعلام جنگ دهند تا به سرعت شكست بخورند و سپس از كمكهاى آمريكا بهرهمند شوند...