
این فیلم براساس داستانی واقعی ساخته شده است و داستان یک کارگر فاضلاب به نام لئوپولد سوشا می باشد که لوف، یک شهر تحت اشغال نازی ها در لهستان زندگی می کند. در یکی از این روزها لئوپولد با گروهی از یهودیان که در حال فرار از دست نازی ها هستند رو به رو می شود و آنها از او کمک می خواهند تا آنها را از نازی ها مخفی کند و لئوپولد نیز آنها را در ازای پول در هزارتوی فاضلاب شهر مخفی می کند و…

گئرد وایسلر (با کد شناسائی: HGW XX/۷)، بازجوی ارشد اشتازی، پلیس امنیت جمهوری دمکراتیک آلمان و یکی از باورمندان به حکومت سوسیالیستی آلمان شرقی است. وی مأمور زیر نظر گرفتن زندگی گئورگ دریمن یک کارگردان تئاتر میشود که مقامات ارشد نیروی امنیتی، به توصیه وزیر فرهنگ و هنر آلمان شرقی، در پی یافتن بهانهای برای ایجاد محدودیت و خانهنشین کردن وی هستند. آنها ماموریت یافتن مدرکی مبتنی بر «ناهنجاری» گئورگ دریمن را به گئرد وایسلر، بازجوی ارشد پلیس امنیتی اشتازی محول میکنند.

«ماني» (بلايپ تروي) بايد صد هزار مارک به شخصي بپردازد؛ اما متأسفانه پول را در مترو جا مي گذارد. يک مرد ولگرد (کرول) پول را بر مي دارد. «ماني» تنها بيست دقيقه فرصت دارد تا پول را تحويل دهد اگر نه کارش زار خواهد شد. او از سر نااميدي به محبوبه اش، «لولا» (پوتنته) تلفن مي کند؛ اما آيا «لولا» خواهد توانست در عرض بيست دقيقه پول لازم را فراهم کند؟