قرن هجدهم، پرو. "کامیلا" ستاره یک شرکت نمایشی بین انتخاب سه مرد تردید دارد. نایب السلطنه کالسکی طلایی باشکوه خود را به او می دهد. یک افسر اسپانیایی به او پیشنهاد می دهد میان سرخپوستان ساکن شوند و "رامون"، یک گاوباز به او افتخارش را پیشکش می کند...
"ایاگو" با موفقیت "اوتلو" را متقاعد می کند که همسرش به او خیانت می کند. او شخصیتی شرور با خواسته های شخصی خود است. برداشتی مملو خشم و حسادت از داستان کلاسیک "شکسپیر" !