
"پرل چاوز" پس از اعدام پدرش به جرم شلیک به همسر و معشوقه اش،برای زندگی با یکی از نزدیکانش به تگزاس می ود.او که مورد استقبال "لاورا بل" و پسر وکیلش "جسی" قرار گرفته از سمت مالک مزرعه "سناتور جکسون مک کنلس" و پسر کوچکش "لوت" با خصومت روبرو می شود.با حضور او تنش بین خانواده بالا گرفته و...

«جورج بیلی» که در روز کریسمس قصد خودکشی دارد، توسط یک فرشته نجات داده میشود و آن فرشته به او نشان میدهد كه زندگی اطرافیانش بدون وجود بیلی چقدر بی رمق و یكنواخت میشده است. این طوری است كه در همان روز و شب كریسمس، جورج كه بواسطه مشكلات مالی حاصل از ورشكستگی به فكر خودكشی افتاده است، باردیگر به انسانها دل میبندد و به زندگی بر میگردد...

جسد زنى در آپارتمان « لورا » ( تیرنى ) پیدا میشود. کارآگاهى به نام « مارک مک فرسن » ( اندروز ) که مأ مور رسیدگى به این پرونده است تصور میکند « لورا » را به قتل رسانده اند. « لورا » پس از چندى ، برخلاف انتظار ، به آپارتمانش باز میگردد و مشخص میشود که مقتول ، محبوبه ى یکى از دوستان « لورا » ( پرایس ) بوده است.