
لهستان ، سال ۱۹۳۹ . « يوزف تورا » ( بنى ) بازيگر بسيار مشهور تياتر و همسرش ، « ماريا » ( لومبارد ) كه در ورشو همچون شمايلى ملى مورد تحسين است ، قرار است در نمايشى ضدنازى ظاهر شوند ، اما به دليل سانسور اين برنامه جاى خود را به اجرايى از « هملت » مى دهد. « ماريا » تعلق خاطرى به « سوبينسكى » ( استاك ) ، خلبان جنگى جوانى پيدا كرده كه هنگام حمله ى آلمان به لهستان به خدمت احضار مى شود.

در سالهاى جنگ جهانى اول در كشور تومانیا، سربازى به نام « چارلى » ( چاپلین ) بر اثر سانحه ى سقوط هواپیما حافظه اش را از دست میدهد. او وقتى چشم باز میكند خود را در یك آسایشگاه روانى میابد و پس از مدتى كه طى آن حاكمیت كشور به دست دیكتاتورى به نام « هینكل » ( چاپلین ) افتاده، از آن جا مرخص میشود...

"جفری تورپ" دزد دریایی بی باک و ماجراجو است که احساس می کند باید به خاطر انگلستان کشتی های اسپانیایی را مورد حمله قرار دارد.در یکی از این نبردها،او یک کشتی اسپانیایی را تسخیر کرده و وقتی به ساحل می آید،"ماریا" نجیب زاده ای زیبا را پیدا می کند.او غرق در زیبایی "ماریا" شده است اما "ماریا" به خاطر دزد دریایی بودن علاقه ای به او ندارد و...