

داستان سریال تلویزیونی «بوفی خونآشام قاتل» سرگذشت «بوفی سامرز» (Buffy Summers) یک زن جوان و آخرین بازمانده از نسل خونآشامهایی است که به «خونآشامهای قاتل» یا به اختصار «قاتل» مشهورند. در داستان، «قاتلین» برای نبرد با «خونآشامها»، «دیوها» و دیگر نیروهای تاریکی فراخوانده میشوند. همانند قاتلین پیشین، «بوفی» از سوی یک «ناظر» (Watcher) پشتیبانی میشود. «ناظر»، بوفی را راهنمایی میکند، به او آموزشهای لازم را فرا میدهد و او را برای مقابله با دشمنانش آماده میکند. «بوفی» بر خلاف اجداد پیشین خود را در احاطه حلقهای از دوستان وفادار که با عنوان «دسته اسکوبی» (Scooby Gang) شناخته میشوند، میبیند...

«جان اسمیت» (ویلیس) به گنگسترهای «دویل» (کلی) می پیوندد. اما وقتی با او درباره ی دختری به نام «فلینا» (لومبارد)، که در چنگ آنان اسیر است اختلاف پیدا می کند، به گروه «استروتزی» (آیزنبرگ)، دشمن «دویل»، ملحق می شود. «اسمیت» که به هیچ کس جز خودش وفادار نیست، «استروتزی» و «دویل» را به جان هم می اندازد، گرچه در ظاهر به هر دو گروه خدمت می کند …

دانشمندي به نام «پيتن و ستليک» (نيلسن) روي فرمول تهيه ي نوعي پوست مصنوعي کار مي کند. تبهکاران آزمايشگاه «پيتن» را منفجر مي کنند، اما او که به طور معجزه آسايي از مرگ نجات يافته و بر اثر سوختگي ناشي از انفجار سخت کريه المنظر شده، با تهيه ي نقاب هايي از پوست مصنوعي در پي گرفتن انتقامي سخت بر مي آيد.

پس از مرگ مرموز مادرش، ابیگیل آرکین به باتلاق های فلوریدا سفر می کند تا با ناپدری شرور خود، دکتر آرکین، که پس از مرگش در فیلم اول دوباره زنده شده بود، روبرو شود. دکتر آرکین با کمک دکتر لانا زورل، در تلاشی برای جلوگیری از اثرات پیری، ژنهای موجود در باتلاقها و انسانهای مختلف را با هم ترکیب میکند و ارتشی از هیولاها را به نام Un-Men ایجاد میکند. دکتر آرکین سعی می کند از دخترخوانده خود ابی در آزمایشات ژنتیکی خود استفاده کند تا اینکه ...