لیز، کریستی و بن سه دوست دانشجو برای گذراندن تعطیلات به پارک ملی ولف کریگ می روند تا محل سقوط یک شهاب سنگ عظیم را از نزدیک ببینند ؛ ولی در بازگشت متوجه می شوند که اتومبیل شان خراب شده و دچار دردسری بزرگ می شوند...
مادر "بابی" او را به مدت سی سال در خانه نگاه داشته و او را متقاعد کرده هوای خارج خانه سمی است.اما پس از دیدار با پدر خود،شرایط او را وارد دنیای خارج می کند،دنیایی که کاملا نسبت به او غریبه است...