"ارین" یک پرستار است و دوست پسر قدیمی اش او را رها کرده است. در آن سوی بوستون یک داوطلب که در آکواریوم عمومی کار می کند رویای تبدیل شدن به زیست شناس دریایی را در سر می پروراند. آیا این دو به هم برخورد می کند؟
هنگامی که یک زن متاهل، نامه ای عاشقانه که برای همسرش نوشته شده و او را به یک مهمانی دعوت کرده، پیدا می کند، برای کشف حقیقت، وارد یک ماجراجویی می شود ...
یک محکوم اصلاح شده با کمک یک کارآگاه عصبانی مخفیانه به دنبال به دام انداختن یک اوباش روانی هستند ...
سر بچه ای به نام «کوین» (کالکین)، به دلیل شیطنت هایش، شب پیش از سفر خانواده اش برای تعطیلات کریسمس، تنبیه می شود تا در اتاق زیر شیروانی بخوابد، و او هم پیش از خواب آرزو می کند که تمام اعضای خانواده اش ناپدید شوند. صبح روز بعد، همه «کوین» را فراموش می کنند و به سفر می روند و وقتی متوجه نبود او می شوند که دیگر دیر شده است...
«نلسن رايت» (ساترلند)، دانشجوي پزشکي، براي تجربه ي دنياي پس از مرگ، فعاليت قلب خود را متوقف مي کند و دوستانش: «ريچل» (رابرتس)، «ديويد» (بيکن)، «جو» (بالدوين) و «رندي» (پلات) با کمک داروهاي خاصي، لحظاتي بعد او را به زندگي بر مي گردانند. پس از آزمايش، «نلسن» مي گويد که تصاوير غريب و هيجان انگيزي ديده است...
