رانندهٔ نوجوان سابقِ خودروهای فراری، پس از ترک گذشتهٔ تاریک خود، ناچار میشود دوباره به آن بازگردد. این اتفاق زمانی میافتد که یکی از کارفرمایان قدیمیاش به او پیشنهادی میدهد که میتواند جان دوستپسر بیمسئولیت و غیرقابل اعتمادش را نجات دهد.
این کار یک محاکمه هیئت منصفه آمریکایی را از نگاه رونالد گلدن دنبال می کند، هیئت منصفه ای که از جعلی بودن کل پرونده بی خبر است. همه به جز او بازیگر هستند و هر اتفاقی که می افتد با دقت برنامه ریزی شده است.
زن جوانی که پس از ۱۰ سال زندگی خفقان آور با یک میلیاردر ازدواج می کند و ناگهان متوجه می شود که شوهرش یک دستگاه مانیتورینگ در مغزش کاشته که به او این امکان را می دهد که هر حرکت او را ردیابی کند.