"سر آلفرد دوکارتر" نسبت به وفاداری همسر خود مشکوک است. هنگام رهبری یک سمفونی او سه راه مختلف برای برخورد با این وضعیت را تصور می کند. پس از پایان کنسرت او تلاش می کنند خیالپردازی هایش را به واقعیت تبدیل کند اما همه چیز به خوبی رویاهایش پیش نمی رود...
پس از اینکه دوست پسر "هالی مول" که جاسوس گنگسترها است از طرف پلیس تحت پیگرد قرار می گیرد او خود را مخفی می کند.چه جایی بهتر از یک انستیتوی موسقی که کارکنان آن همگی انسانهای تنهایی هستند؟!...
« چارلى دیویس » ( گارفیلد ) مشت زنى حرفهاى است که به تقاضاى پدر ( اسمیت ) و مادرش ( روره ) دستکشهایش را مىآویزد تا تحصیلش را ادامه دهد . اما وقتى پدرش در یک حادثهى انفجار بمب کشته مىشود ، به میدان مسابقه باز مىگردد .
"سوزان ترنر" نوجوان که عاشق هنرمندی خوشگذران به نام "ریچارد ناگنت" است،مخفیانه وارد آپارتمان او می شود اما توسط خواهرش "قاضی مارگارت ترنر" پیدا می شود."ریچارد" که با احتمال زندان رفتن روبروست می پذیرد با او تا آرام شدن وضعیت رابطه داشته باشد و...
« هانرى وردو » ( چاپلين ) كارمند بانك اهل پاريس ، با بروز بحرانهاى اقتصادى در سالهاى دههى ۱۹۳۰ ، براى تأمين معاش خانواده مجبور مىشود به هر كارى دست بزند . او سرانجام ، كشتن پير دخترهاى پولدار را بهتر از بقيهى كارها مىيابد .
"ریپ مرداک" و "جانی دارک" در راه واشنگتن هستند اما "جانی" ناپدید شده و جسدش پیدا می شود. "ریپ" متوجه می شود "جانی" متهم به قتل شده و تصمیم می گیرد واقعیت را کشف کند...
سه سرباز وظيفه ى امريكايى به نامهاى « آل » ( مارچ ) ، « فرد » ( اندروز ) و « هومر » ( راسل ) ، پس از پايان جنگ جهانى دوم به شهر زادگاهشان باز میگردند تا زندگى جديدى را آغاز كنند...