
فدراسیون تجاری، رفت وآمد به سیاره صلح جو نابو را به منظور حل یک کشمکش تجاری کهکشانی مسدود کردهاست. صدراعظم والوروم، رئیس مجلس سنای جمهوری کهکشانی به طور محرمانه دو شوالیه جدای به نامهای کوایگان جین و شاگرد او اوبیوان کنوبی را برای دیدار با فدراسیون تجاری و حل بحران به آنجا میفرستد، غافل از اینکه فدراسیون تجاری با یک لرد سیت مرموز، دارت سیدیوس همپیمان گشته که به آنها دستور داده است تا با ارتش عظیم درویدهایشان به نابو حمله کرده و دو شوالیه جدای را به قتل برسانند...

سال ۱۷۱۳، جان گراهام (هرت) فرماندار کل اسکاتلند است و فرمانده ای به نام آرچیبالد کانینگام (رات) دارد که مردی حیله گر، زن باره و شمشیر زنی ماهر است. با قتل و غارت و ظلم و ستمی که کانینگام به راه اندخته، سرانجام راب روی (نیسن)، رهبر کوهپایه نشینان، جلوی او می ایستد و …

«دکتر لاول» (نيسن)، در شهري در کنار جنگل هاي کارولايناي شمالي، «نل» (فاستر) را پيدا مي کند؛ دختري سي ساله اي که سال هاست در قلب جنگل ها، در کلبه اي با مادر لالش زندگي مي کرده است. مادر «نل» به تازگي مرده و همين باعث توجه ديگران به «نل» شده است. در نخستين برخوردها «دکتر لاول»، «نل» را وحشي، هراسان از انسان و نور و شهر و هر وجهي از تمدن مي بيند. اما دخترک باهوش است...