

داستان این سریال کمدی در مورد دو زن جوان است که شانسشون رو از دست دادن و در یک ناهار خوری به عنوان پیشخدمت مشغول به کار میباشند. این دو دختر رابطه ی دوستانه ای با هم برقرار میکنن و تصمیم میگیرن که پولهاشون رو جمع کنن و خودشون یک کافی شاپ کوچیک بزنن.واسه همین برای جمع کردن پول شروع به تلاش کردن و انجام کارهای مختلف میکنن و….


داستان سریال راجع به پسری به اسم جیمی چنس هست که وضع زندگی مناسبی نداره و باپدرش آب استخر مردم رو تمیز می کنه. یک شب به طور اتفاقی با دختری آشنامیشه و فردای اون روز متوجه میشه که اون دختر یه قاتل زنجیره ای فراریه.وقتی به ملاقات او توی زندان میره میفهمه که اون حامله شده. حالا قراره یهعضو جدید به خانواده چنش اضافه بشه. خانواده اش تمایلی ندارن اما اوناسرار داره که بچه رو بزرگ کنه...


فکر کنین که یه تکنولوژی اختراع بشه که بتونه ” هویت ” و ” شخصیت ” قدیمی آدمها رو به طور کامل پاک کنه و در عوض هر بار به اونها ” شخصیت جدیدی ” بده ، شخصیتی که از هر لحاظی کامل و بدون نقص باشه و بتونه هر کاری که به منظورش ساخته شده رو به نحو احسن انجام بده و بعدش هم که کارو انجام دادن ، دوباره مثل هارد کامپیوتر پاک بشن و یک شخصیت دیگه بشه بهشون داد . حالا فرض کنین که این تکنولوژی در اختیار سازمانی مخفی قرار گرفته و این سازمان از افراد زندانی و یا داوطلب برای این امور استفاده میکنه. داستان اصلی سریال ، حوادثی رو که برای یکی از این افراد که به جای اینکه ۵ سال به زندان بره قبول کرده که ۵ سال برای این سازمان کار کنه ، و اسمش هم ( اکو ) هست رو برامون تعریف میکنه.....


داستان این سریال در مورد مردی است به نام پاتریک جین که در مورد ماجرا های جنایی تحقیق می کند و دارای استعداد های فوق العاده مانند شرلوک هلمز و همچنین از قدرتهایی مانند خواندن مغز نیز بهره میبرد و از اسرار نهفته در جرم ها و قتل ها پرده بر می دارد . اوگذشته خود را با پشیمانی کنار گذاشته او در گذشته تظاهر می کرده که باارواح ارتباط دارد که همین قضیه موجب کشته شدن خانواده اش توسط یک قاتل زنجیره ای شده است...

بارتلبي بي گينس دانشآموز دبيرستاني در راهيابي به كالج براي هشتمين بار مردود ميشود. اين مسئله براي پدر و مادر او اهميت ندارد چون او در اين زمينه تنها نيست بسياري از دوستان او نيز مردود شدهاند. در چنين شرايطي چگونه ميشود پدر مادر را خوشحال كرد و به دختر آرزوهايش مونيكا برسد؟ ساده! دانشگاه اختصاصي خودش را تأسيس كند...