
سه سال بعد از استعفای ریچارد نیکسون(فرانک لنجلا) ، رئیس جمهور امریکا، وی همچنان ساکت بود و در مورد رسوایی واترگیت حرفی به میان نیاورده بود.(داستان واترگیت از این قرار بود که در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری در دفتر کمیته ملی حزب دموکرات در هتل واترگیت شهر واشنگتن دی سی، دستگاه استراق سمع کار گذاشته شده بود در تحقیقات مشخص شد که ردپای این جریان به مقامهای کمیته انتخاب مجدد رییس جمهوری باز می گردد )،.تا اینکه نیکسون حاضر شد با یکی از شومن های تلویزیون در یک نشست مطبوعاتی شرکت کند. ولی انتخاب مصاحبه کننده در این نشست توسط نیکسون همه را شگفت زده کرد زیرا او دیوید فارست(شین) را بعنوان مجری برگزید ولی سرانجام این نشست به یک نبرد هوشمندانه در برابر دوربین انجامید …

یک گروه تروریستی که اصل عملکرد آن ها بر روی اینترنت است وارد به مرکز کنترل کل نیویورک شده و به نوعی تمام تلوزیون، آب و برق و گاز و مخابرات شهر را تحت کنترل خود در می آورد و دیگر هرگونه عکس العمل را از دیگران سلب می کند. افسر پلیس «جان مکلین» به همراه هکر جوانی سعی در نفوذ در این گروه و جلوگیری از خراب کاری های این گروه را دارد.

«فارست گامپ» (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود...

هاوارد بيل مجري خبر شبكه تلويزيوني آمريكا مجبور به كناره گيري است. مدير اجرايي شبكه مكس شوماخر دوست صميمي هاوارد، مجبور به تحويل دادن اخبار بد است. هاوارد نيز نمي تواند قبول كند كه مقام ۲۵ سالهاش به عنوان مجري خبر را بدليل بالا بودن سن از دست بدهد. لذا در خبر بعدي كه روي آنتن مي رود به تماشاگران اعلام مي دارد كه قصد خودكشي در آخرين برنامه اش را دارد...