
صفیر ژاپن برای ملاقات از سیستم تاکتیکی علیه گانگستر ها به مارسیلیس آمده اما در این هنگام گروهی از ژاپنی ها که برای یاکوزا کار می کنند او را می دزدند. مامور جوان Emilien و دوست دخترش Petra برای نجات سازی او از دست گانگسترها انتخاب می شوند. در این هنگام دنیل (راننده تاکسی) با مهارت های خود برای نجات سازی صفیر ژاپن همکاری می کند و …

«گره گو آر پونسه لودون» (برلینگ)، آب شناس جوان، منطقه ی روستایی اش «لادومب» را ترک می کند تا پروژه ی پیشنهادی خود در زمینه ی خشک کردن باتلاق های منطقه را تقدیم حضور مقامات درباری کند. اما متقاضی ورود به دربار، در فرایندی که طی می کند باید مواظب باشد چهره ی مسخره ای از خود عرضه نکند – چرا که همین مقوله می تواند به زندگی حرفه ای متقاضی پایان دهد و حتی گاه، به بهای از دست دادن زندگی اش تمام شود…

دختري به نام «نيکيتا» (پاريلو) در جريان سرقت مسلحانه از يک داروخانه، افسر پليسي را مي کشد و به سي سال زندان محکوم مي شود. با شروع دوره ي محکوميتش، يک مأمور مخفي دولت به او پيشنهاد مي کند تا به عنوان تروريست حرفه اي با آنان همکاري کند. «نيکيتا» مي پذيرد و پس از گذراندن دوره هاي آموزشي در زندان، با هويتي تازه آزاد مي شود...