ایتان آرزو دارد تا از شهر کوچک خود فرار کند. او با دختر عجیبی به نام دینا آشنا می شود . آنها با یکدیگر از راز تاریکی درباره خانواده هایشان، گذشته شان و شهرشان پرده بر می دارند...
در هر قسمت از ۴ زندانی خلافکار حرفهای برای به دام انداختن فراریهای دیگر کمک گرفته میشود و با آنها قرار گذاشته میشود که هر بار، هر خلافکاری را که دستگیر کنند، یک ماه از محکومیتشان کم میشود...