

داستان سریال حول شخصیت زن ساختار شکن جوان و آنارشیستی به نام Sophia متمرکز شده است که پی به علاقه و استعداد خود در صنعت فروش لباس می برد و با راه اندازی کسب و کاری اینترنتی تبدیل به یک تاجر متفاوت و بسیار موفق می گردد. اما او همان طور که به ادامه مسیر موفق خود در راه ساخت امپراتوری خرده فروشی لباس و مد ادامه می دهد با دشواری ها و ارزش های زندگی مستقل که در آن باید خود شخص رییس خود باشد، روبرو میشود...

کمال یک مهندس معدن جوان و فقیر است . برای به دست آوردن روزی خودش ، به همراه کارگرانش ، در اعماق زمین در حال تلاش و جدال است . کمال فقیر است ولی غرور زیادی داره . یک روز دختری به اسم نیهان رو از خطر غرق شدن نجات میده . به این ترتیب با او آشنا میشه و زندگیش تغییر میکنه . بعد از این تغییر بزرگ او مجبور به ترک استانبول میشه و در جایی دیگر ، در یک معدن مشغول به کار میشه . یک روز فاجعه ای در معدن برای او و کارگرانش رخ میده . سال ها بعد از این اتفاق او …


سریال “اندام ها” محصول سال ۲۰۰۷ و شبکه بریتانیایی E۴ می باشد. “تونی استانم” نوجوانی زیبا رو، خوش اندام و خوش بیان است. همه تونی را دوست دارند، مخصوصا دخترها . صمیمی ترین دوست “تونی” “سید جنکینز” کاملا بر عکس تونی ، کم حرف و خجالتی و کم رو است ولی به دوست دختر “تونی” میشل ریچارد سون” علاقه مند است، البته او به همه دختر ها علاقه مند است، ولی رابطه متقابل وجود ندارد.”تونی ” از طرفی عزم آن کرده که دوست خجالتی خود را قبل از رسیدن به ۱۸ سالگی با دختری بخاباند ولی مهمانی ترتیب داده شده، از اولین قدم خود که جور کردن مواد باشد ، طبق نقشه پیش نمی رود و این نوجوانان موذی پشت سر هم خراب کاری های جدیدی به بار می آورند.

چوی یی-جا مردی بیکار بود که نامزد سابقش را از دست داده بود و تمام پسانداز عمرش را در کلاهبرداری بیت کوین از دست داده بود. او که از فشارهای اجتماعی خسته شده بود، تصمیم به خودکشی گرفت. مرگ از بیتفاوتی او نسبت به مرگش ناراحت شد و او را برای مجازات به بازی خود دعوت کرد. در این بازی، چوی یی-جا باید از طریق دوازده زندگی، مرگ را بارها و بارها تجربه کند. اما اگر بتواند راهی برای زنده ماندن از مرگ حتمی زندگیهای مختلف پیدا کند، میتواند عمر آنها را زندگی کند. زندگی او یک شکست بود، اما او میتواند از طریق زندگیهای مختلف، زندگی جدیدی برای خود بسازد.


داستان از این قرار است که "لایت یاگامی"، مرد جوانی که از جرم و بزهکاری بیزار است، تصادفاً دفتری پیدا میکند که رویش نوشتهشده "دفتر مرگ" (Death Note). در صفحهٔ اول دفتر توضیح دادهشده که اگر نام شخصی در دفتر نوشته شود و نویسنده در همانحال چهره شخص را در ذهنش مجسم کند، آن شخص پس از ۴۰ ثانیه خواهد مُرد. "لایت" در صدد استفاده از دفتر بر میآید…