هنگامی که کاترین وودهاوس، مامور اطلاعاتی، به خیانت به میهن مظنون میگردد، همسرش که خود نیز ماموری نامدار است، در دوراهی دشوار وفاداری به پیمان زناشویی یا میهن خویش قرار میگیرد.
زندگی بیدغدغه توتونه، که با نوشیدن و رقصیدن میگذرد، زمانی تغییر میکند که باید از خواهر هفتسالهاش مراقبت کند. برای تأمین هزینهها، تصمیم میگیرد...
وقتی دختر رویاهایش ربوده میشود، مردی که قادر به احساس درد فیزیکی نیست، از این وضعیت نادر خود به عنوان یک مزیت غیرمنتظره در مبارزه برای نجات او استفاده میکند.
زنی پس از سالها به آرزوهای دوران کودکیاش رجوع میکند و میکوشد تا اهداف پیشین خود را محقق سازد. با این حال، او درمییابد که پیگیری این آرمانهای دیرین، وی را به سفری پیشبینیناپذیر و شگفتآور رهنمون میکند.
در آیندهای نزدیک که فرزندآوری به طور سختگیرانهای تحت نظارت قرار دارد، ارزیابی هفت روزه یک زوج برای کسب صلاحیت والد شدن، به یک کابوس روانشناختی بدل میگردد.
سان و مایو به همراه همکلاسیهایشان به عنوان پرستار در ماههای پایانی جنگ اقیانوس آرام به خدمت نظام میروند. آنها فرار میکنند تنها برای آنکه با محیط سخت یک بهشت استوایی مواجه شوند که به جهنم یک میدان جنگ تبدیل شده است.
مرگ شیواجی، آغازی بر نبرد میان مراتاها و امپراتوری مغول بود. پسرش، سامباجی، رهبری جنبش مقاومت در برابر سپاهیان اورنگزیب را به دست گرفت. در بحبوحه جنگها و توطئهها، هر دو جبهه در راه کسب قدرت با موانعی روبهرو شدند.
در شهر رستگاری، یک هفتتیرکش توبهکار و یک نابغه دیوانه تحت هدایت یک رهبر معنوی به دنبال رستگاری هستند، اما گذشتهٔ خشونتآمیزشان و تهدید انتقام، آرامش جدیدشان را به خطر میاندازد.
داستان درباره دو رئیس باند تبهکاری در شهر نیویورک است که قبلاً با هم دوست بودند، اما اکنون به دلیل حسادت و خیانت، با یکدیگر دشمن شدهاند و برای تسلط بر شهر، با یکدیگر میجنگند.