
در جريان غرق شدن يک کشتي انگليسي بر اثر برخورد با مين در سواحل يونان، دستگاهي سري که تنها وسيله ي مخابره ي فرمان «آتش» به زيردريايي هاي مجهز به موشک هاي دوربرد نيروي دريايي انگلستان است، مفقود مي شود. «جيمز باند» (مور) در مأموريتش براي يافتن دستگاه، درگير رقابتي سخت با جاسوسان روسي مي شود.

شاهزاده جهنا توسط ساحر دستگیر شده است ، بنابراین تارامیس ملکه شر (که میخواهد به قربانی جهنا و تاج و تخت را برای همیشه) می پرسد از کانن برای یافتن او و او را به قلعه. کانن می پذیرد ، چرا که تارامیس دارای قدرت های جادویی و در نتیجه او تنها فردی است که قادر به عشق مرده خود را در زندگی به ارمغان می آورد.

دوره ی بحران اقتصادی امریکا، اوایل دهه ی ۱۹۳۰٫ زوجی جوان و یاغی، »بانی« (داناوی) و »کلاید« (بیتی)، به سرقت های کوچک دست می زنند. آن دو خیلی زود با همراهی جوانی مکانیک به نام »ماس« (پولارد)، برادر کلاید »باک« (هاکمن) و همسرش »بلانچ« (پارسونز) دارودسته ای تشکیل می دهند و به شهرت می رسند...

«هري دالتن» (برازنان)، زمين شناس متخصص آتش فشان ها، براي تحقيق به شهري نزديک قله ي آتش فشان اينک خاموش دانته مي رود و از نشانه هايي در مي يابد که آتش فشان هنوز فعال است. شهردار شهر که مادري مجرد به نام «ريچل واندو» (هميلتن) است، حرف او را مي پذيرد، اما ديگر مسئولان به دليل توريستي بودن منطقه، حاضر نمي شوند مردم را به فرار از شهر وادارند.