
جنیفر نویسنده است که بر روی یک کتاب جدید کار می کند و برای به پایان رساندن آن به مکانی در خارج از شهر می رود.او کلبه ای در خارج از شهر اجاره می کند اما این کار او توجه چند مرد محلی را جلب می کند.آنها به جنیفر در دهکده حمله می کنند.پس از این حمله او که بهبودی خود را بدست آورده شروع به انتقام گیری می کند...

مرد جوانی رابطه ای مخفیانه با زنی سالخورده دارد.او نسبت به همسر آن زن حسودی کرده و تصمیم می گیرد او را به قتل برساند.یک شب که همسر زن در حال خود نبوده و در حال خواب او را خفه کرده و جسدش را درون چاهی می اندازند.به مدت سه سال آنها بطور مخفیانه همدیگر را ملاقات می کردند تا اینکه مردم شروع به سوال پرسیدن کردند...