چند دوست صميمي به نام هاي لنا ( بلدل ) ، كارمن ( فررا ) ،بريجيت ( لايولي ) و تيبي ( تامبلين ) كه همه آنها تجربه هاي متفاوتي را در سال اول دانشگاه پشت سر گذاشتند ، دوباره در يك شهر ساحلي يونان دور هم جمع مي شوند تا لنگه شلوارهاي جادويي شان را پيدا كنند...
داستان درباره دختری چهارده ساله است که دفتر خاطراتی درباره پستی و بلندیهای دوران نوجوانی نگه داری می کند و...
آخرین ماه های جنگ جهانی دوم است. میشل ( مارتیجن لیکمایر ) نوجوان پانزده ساله ای است که همیشه آرزو داشته تا در نیروهای مقاومت هلند بر ضد آلمان ها بجنگد. پدر میشل ، جوهان ( ریموند تیری ) شهردار روستای محل سکونتشان است و بجای مبارزه مستقیم...
زنی آمریکایی پس از بهم زدن با دوست پسر خود در توکیو سرگردان می شود. او که به دنبال هدفی در زندگی اش است، زیر نظر استادی زورگو آموزش آشپزی می بیند و...
یک ستاره هالیوودی که دوران شهرتش رو به اتمام است، در حالی که از مراسم تشییع جنازه دوستش به خانه باز می گردد، خاطرات دوارن جوانی اش را با خود مرور می کند...
داستان فیلم در مورد خانواده «تایلور» بعد از یک تصادف از هم پاشیده می شوند و سال ها بعد...
هلن گریس که به تازگی از شوهرش جدا شده، به همراه پسران دوقلویش جرد و سایمون و دختر بزرگش مالوری به خانه ای قدیمی در املاک اسپایدرویک- متعلق به عمه لوسیندا- اثاث کشی می کنند. در شب اول اقامت شان در خانه جدید، مالوری پشت دیواری کاذب یک آسانسور کوچک و یک کلید عجیب پیدا می کند. جرد با استفاده از آسانسور و کلی به اتاقی مخفی راه پیدا می کند که متعلق به صاحب قدیمی خانه آرتور اسپایدرویک است...
«اسکار» پسربچه ترسوی ۱۲ ساله در آرزوی انتقام است. او عاشق «الی» می‌شود که دختر منحصر بفردی است. این دختر از نور خورشید و همینطور خوردن غذا دوری می جوید. الی به اسکار توانایی انتقام می‌دهد اما وقتی پسر متوجه می‌شود که او باید برای زنده ماندن خون بقیه را بمکد در دو راهی انتخاب قرار می‌گیرد.
فیلم داستان دختری دوازده ساله را روایت می کند که تلاش می کند با رفتن مادر خود کنار بیاید...