
پاريس، قرن هفدهم. «سيرانو دوبرژراک» (دوپارديو)، شاعر و فيلسوفي است که دماغ بسيار بزرگي دارد و به همين دليل نمي تواند علاقه اش را به دختر عمويش، «روکسان» (بروشه) ابراز کند.«کريستيان» (پرز) هم که به «روکسان»علاقه دارد، از «سيرانو» مي خواهد تا از طرف او براي «روکسان» نامه هايي عاشقانه بنويسد...

داستانی حماسی از تلاش خانواده کارگر هارداکر برای رهایی از فقر و رسیدن به ثروت، در یورکشایر دهه ۱۸۹۰ روایت میشود. این داستان، زندگی، عشق و تغییر سرنوشت این خانواده را از زمانی که در یک اسکله ماهیگیری کثیف زندگی میکردند تا زمانی که به مالک یک عمارت بزرگ روستایی تبدیل شدند، دنبال میکند.

دو دختر زیبای انگلیسی به درخواست پدر خود نزد پادشاه انگلستان میروند تا دل پادشاه یعنی هنری هشتم را بدست بیاورند و با این فریب پدر انها قدرت را بدست بگیرد اما روابط این دو خواهر که هر دو میخواهند دل پادشاه را بدست بیاورند تیره و تار میشود و کاملا قصد پدر خود را فراموش کرده و واقعا عاشق او شده اند...