
سال ۱۸۰۵. اروپا به اشغال نيروهاي «ناپلئون» درآمده و فقط نيروي دريايي بريتانياست که مانع از پيروزي کامل او است. در آب هاي امريکاي جنوبي «ناخدا جک ابري» (کرو)، فرمانده «اچ. ام. اس. سورپرايز» دستور گرفته کشتي نظامي فرانسوي «اشرون» را که منطقه را زير نظر دارد- تسخير يا غرق کند...

جنگ های داخلی امریکا. «سرهنگ جاشوآ لارنس چیمبرلین» (دانیلز) یکی از مغزهای متفکر ارتش شمالی هاست. «ژنرال تامسن استون وال جکسن» (لانگ) و «ژنرال رابرت.لی«(دووال) نیز در خدمت نیروهای کنفدراسیون هستند. با اعلام جنگ، سرنوشت «چیمبرلن»، «جکسن» و «لی» پی گرفته می شود و فرایند جنگ در ماناساس، آنتیتام، فردریک برگ و چانسلرزویل دنبال می شود...

نیروهای سائورون رو به افزایشند و او متحدهای جدیدی بدست آورده است. ارتش سارومان اکنون آماده حمله به آراگورن و مردم روهان هست. از طرفی دیگر یاران حلقه از هم پاشیدهاند و فرودو و سم با امید اندکی که باقی مانده به سمت موردور می روند. متحدان جدیدی به آراگورن، و مری و پیپین پیوستهاند، و آنها باید از روهان دفاع کرده و بر آیزنگارد بتازند. در همین حال سائورون در حال پایهریزی یک حمله بزرگ به گاندور است، و جنگ حلقه در حال آغاز می باشد.