
ژاپن، سال ۱۶۳۰، پس از پايان جنگهاى داخلى بسيارى از سامورايىها بىكار شدهاند. سامورايى جوانى ( ايواشيتا ) به اميد لطف، سراغ طايفهى آيى مى رود و وانمود مى كند كه قصد هاراكيرى دارد. اما، برخلاف انتظار، او را مجبور به اين اقدام مى كنند. پس از آن پدرخوانده ى سامورايى ( ناكادايى ) كه دخترش را نيز به همسرى او در آورده، براى انتقام وارد عمل مى شود.

"آنه" دانشجوی ادبیات در پاریس است. برادر بزرگترش "پییر" او را به یک مهمانی که مهمانانی از جمله "فیلیپ کافمن" یک تبعیدی آمریکایی و "جرارد لنز" یک کارگردان تئاتر به همراه "تری" زنی مرموز در آنجا حضور دارند، می برد. در مهمانی آنان در مورد خودکشی دوستشان "خوان" که به تازگی از "تری" جدا شده صحبت می کنند و...