
فیلم روایت گر ۲ داستان جداگانه است؛ داستان اول مربوط به دختری به نام «جاستین» (کریستن دانست) است که در شُرف یک مراسم عروسی بسیار مجلل با مرد مورد علاقه اش، «مایکل» (الکساندر اسکارگارد) قرار دارد. جاستین بعد از عروسی، دچار نوعی افسردگی شدید می شود که به سبب آن، وی تمام اتفاقات پیرامونش را بد تعبیر می کند و به خصوص رابطه ناخوشایندی را با خواهرش آغاز می کند، این در حالی است که یک سیاره به نام «مالاخولیا» در حال نزدیک شدن به زمین است و این یعنی پایان دنیا. داستان دوم مربوط به خواهر جاستین به نام «کلیر» (شارلوت گاینزبرگ) و همسرش «جان» (کیفر ساترلند) است. جان ستاره شناسی است که پی برده سیاره مالاخولیا در حال نزدیک شدن به زمین می باشد...

داستان فیلم در هالیوود و بین سال های ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ اتفاق می افتد. «جورج والنتین» (ژان دوژاردین) هنرپیشه خوش سیمای سینمای صامت هالیوود است که رقیبی برای خود نمی بیند. اما بعد از آنکه سینمای صامت به سینمای ناطق تغییر می یابد، جورج والنتین محبوبیت خود را از دست داده و به دست فراموشی سپرده می شود تا اینکه...


هفت خاندان اشرافی برای حاکمیت بر سرزمین افسانه ای «وستروس» در حال ستیز با یکدیگرند. خاندان «استارک»، «لنیستر» و «باراثیون» برجسته ترین آنها هستند. داستان از جایی شروع می شود که «رابرت باراثیون» پادشاه وستروس، از دوست قدیمی اش، «ادارد» ارباب خاندان استارک، تقاضا می کند که بعنوان مشاور پادشاه، برترین سمت دربار، به او خدمت کند. این در حالی است که مشاور قبلی به طرز مرموزی به قتل رسیده است، با این حال ادارد تقاضای پادشاه را می پذیرد و به سرزمین شاهی راهی می شود. خانواده ملکه، یعنی لنیستر ها در حال توطئه برای بدست آوردن قدرت هستند. از سوی دیگر، بازمانده های خاندان پادشاه قبلی وستروس، «تارگرین ها» نیز نقشه ی پس گرفتن تاج و تخت را در سر می پرورانند، و تمام این ماجراها موجب در گرفتن نبردی عظیم میان آنها خواهد شد...

این فیلم در سال ۱۸۸۹ اتفاق می افتد و تکیه ای از زندگی فردریش نیچه را روایت می کند. داستان از جایی شروع می شود که نیچه در هنگام قدم زدن در شهر تورین ایتالیا است و به صورت تصادفی به درشکه سواری بر می خورد که در حال شلاق زدن اسبش می باشد. نیچه از این اقدام درشکه سوار عصبانی می شود و به طرف اسب می رود و از اسب دفاع می کند، از آن روز به بعد نیچه ۱۰ سال پایانی عمرش را در جنون و انزوا می گذراند و…

کایوس مارتینوس کوریولانوس ( رالف فاینس ) فرمانده مقتدر رُمی است که شجاعتش زبانزد عام می باشد. اما این جنگجو مشکل بزرگی دارد و آن اینکه به مردم تحت فرماندهی اش بی اعتناست و ظلم های بسیار را بر آنها روا می دارد. در نتیجه همین رفتارها وی سرانجام از فرماندهی برکنار و از رُم تبعید می شود. کوریولانوس که از این تبعید خشمگین شده، تصمیم به انتقام از مردم سرزمینش می گیرد و...

در زمین دیگر، یک زن جوان روشنفکر با آرزوی کاوش در کهکشان ها در برنامه فیزیک نجومی دانشگاه ام.آی.تی پذیرفته می شود. یک نویسنده به نام جان بوروز به تازگی به اوج حرفه کاری خود رسیده است و فرزند دومش در شرف به دنیا آمدن است. در شب کشف نسخه دومی از زمین، تراژدی کلید می خورد و زندگی این غریبه ها به طور برگشت ناپذیری در هم می پیچد…