
اَبی جانسون به عنوان یکی از جوانترین مدیران کلینیک “فرزندپروری تنظیم شده” در ۲۲ هزار فرآیند سقط جنین دست داشته و روز به روز نیز به تعداد آن ها افزوده می شود. او همچنین به زنان بی شماری نیز در مورد انتخاب های باروری آن ها مشاوره داده است. شور و اشتیاق ابی در نهایت او را به سمت تبدیل شدن به یک سخنگو برای شاخه “فرزندپروری تنظیم شده” می کشاند و باعث می شود که او به صورت قانونی برای انگیزه ها و دلایل خود که عمیقا به آن ها اعتقاد دارد، بجنگد. تا اینکه یک روز او چیزی را می بیند که همه چیز را تغییر می دهد…


سوفیا کار جدیدی را برعهده میگیرد که باید یک خانه قدیمی را مدرنیزه کند، جایی که با تکنیسین آیتی به نام مکس ملاقات میکند و یک بازی غیرقابل پیشبینی بین آنها شروع میشود. در آغاز همه چیز عادی پیش میرود اما وقتی که بازی ادامه پیدا میکند، عواقبش کمی فراتر از حد انتظار پیش میرود.