
سال ۱۸۲۷. پس از دفن جسد «لودويگ و ان بتهوون» (اولد من)، «آنتون شيندلر» (کرابه)، دوست و ناشر آثارش نامه اي در کشوي ميز تحريرش پيدا مي کند که در آن، همه ي دارايي معنوي و آثارش را به زني مجهول که او را محبوبه ي ابدي اش خوانده، تقديم کرده است. «شيندلر»، تنها از سر کنجکاوي براي کشف اين تنها نکته ي مجهول زندگي «بتهوون»، جست و جوي خود را آغاز مي کند.

«ماريو» (ترويزي)، پستچي ساده و کم بضاعتي در يک جزيره ي مديترانه اي است که زندگي اش به واسطه ي آشنايي با «پابلو نرودا» (نوآره)، شاعر شيليايي تبعيدي دگرگون مي شود. پس از رفتن «نرودا» از محل، «ماريو» که ذوق شعري در خود کشف کرده و چشمش بر زيبايي هاي شاعرانه ي محيط و مردمان پيرامونش باز شده، وارد فعاليت هاي سياسي مي شود...

هالیوود، سال ۱۹۵۱. «ادوارد د. وود جونیر» (دپ)، کارگردان فیلم های کم هزینه سعی می کند به هر طریقی فیلمی با شرکت دوستش، «دولورس فولر» (پارکر) بسازد. «وود» با «بلالوگوسی» (لندو)، بازیگر قدیمی فیلم های ترسناک که اینک به مرفین معتاد شده، ملاقات می کند و درصدد ساختن فیلمی با شرکت «لوگوسی»، «دولورس فولر» (پارکر) و یک کشتی گیر سوئدی سنگین وزن به نام «تور جانسون» (استیل) برمی آید.