
فیلم داستان "تورا همیلتون" یک مشاور جراح است که به همراه شوهرش عازم جزیره ی دور افتاده شتلند می شوند. "تورا" جنب خانه اش در آنجا متوجه جسد یک زن جوان میشود که علائمی روی آن حک شده است. او بیخیال ماجرا نمیشود و در ادامه افسانه ای را کشف می کند که قبلاً هیچ کجا هیچ اشاره ای به آن نشده است...


داستان در جزیرهٔ هینوموتو واقع در شرق دور دنبال میشود جایی که انسانها خود را در قلعههایی به نام ایستگاهها مخفی کردهاند تا به وسیله آنها از خود در برابر حمله موجوداتی شبیه به زامبی، دارای قلبی از جنس آهن، که با عنوان «کابانه» شناخته میشوند، محافظت کنند. مردم این جزیره تنها بوسیلهٔ لوکوموتیوهای بزرگ و زرهی با نام هایاجیرو که با بخار کار میکنند، قادر به عبور و مرور بین این ایستگاهها هستند. ایکوما پسری جوان که در ایستگاه آراگانه زندگی میکند و به ساخت موتورهای آهنی و بخار مشغول است. او و بهترین دوستش تاکومی به منظور شکست کابانهها، موفق به توسعه سلاحی به نام «سورانوکی زتسو» میشوند و...