
«هلن لايل» (مدسن)، دانشجوي دکتراي رشته ي مردم شناسي که پايان نامه ي تحصيلي اش درباره ي افسانه ي جاني مرموزي معروف به «آبنبات فروش» و جنايت هاي او در حدود سال ۱۸۹۰ است، با وقوع يک رشته قتل هاي همانند در ناحيه ي جنايت خيز کابريني گرين شيکاگو، به آن جا مي رود و گفته هاي اهالي منطقه را مبني بر اين که اين جنايات را «آبنبات فروش» مرتکب شده، منطقي مي يابد.

روحان، مردی حیلهگر که با جعل هویت، خود را روحانی معرفی میکند، ماموریتی پر درآمد را در قلعهای تسخیر شده میپذیرد. در طول این ماموریت، روحان درگیر توطئهای تاریک و پیچیده میشود که در آن گروهی از کشیشان فریبکار نقش اصلی را ایفا میکنند. ماجراهایی که روحان تجربه میکند، آمیختهای از طنز، هیجان و ترس است و در پایان، او را به سمت پیچشهای داستانی غیرمنتظرهای میکشاند.

پس از اینکه دبی (شلی هنینگ) به دلایل نامعلوم خودکشی می کند، صمیمی ترین دوستش به نام لین (اولیویا کوک) تلاش می کند تا متوجه شود چرا دوستش چنین کاری را انجام داده است و در این راه به صفحه اویجا می رسد که مربوط به دوران کودکی این دو می باشد. اقدام بعدی لین این هست که عده ای را دور هم جمع کند تا بتوانند احضار روح کنند و روحِ دبی را بازگردانند اما...