زنی قبول میکند که با یک مرد سر قرار برود اما به شرطی که برای بهترین دوستش که ظاهری معمولی دارد یک خواستگار پیدا کند.
«فرانکي» (فايفر) پيشخدمت «آپولو»، رستوراني در مرکز شهر نيويورک است که زندگي تنهايش بين محل کار و آپارتمان کوچکش محدود مي شود. «جاني» (پاچينو) نيز کلاهبرداري است که پس از هجده ماه حبس به نيويورک مي آيد. و «نيک»، مالک مهربان «آپولو» او را به عنوان آشپز استخدام مي کند. پس از چندي ميان «فرانکي» و «جاني» رابطه اي دوستانه ايجاد مي شود...
پیرمردی ۵۹ ساله بنام "او" (Ove) یک فرد بداخلاق می باشد که چند سال پیش از سِمت ریاست انجمن مالکیت مشترک خلع شده است. زمانی که یک زن باردار ایرانی بنام "پروانه" بهمراه خانواده اش به محله "او" نقل مکان میکنند، یک رابطه دوستی غیرمنتظره میان آنها ایجاد می شود و...
نیکل یک جوان ساده لوح است که تا بحال ۲ برای عاشق شدن تلاش کرده اما هر دو بار شکست خورده. آیا او برای بار سوم موفق خواهد شد؟
زندگی جکی هاوارد به دلیل یک تصادف عجیب مختل می شود، او از خانه اش بیرون می رود و مجبور می شود با سرپرست و خانواده ای ۱۲ پسری در یک مزرعه در کلرادو شروع به کار کند.
این فیلم داستان دختری جوان به نام کتی را به تصویر می کشد که در یک پناهگاه تاریک زندگی میکند، چراکه نور آفتاب برای وی مرگبار و کشنده است و هیچ درمانی نیز برای بیماری وی پیدا نشده است.
تیم و میلی در بحبوحه‌ی مشکلات رابطه‌شان به روستا نقل مکان میکنند و در آنجا با نیرویی فراطبیعی روبرو می‌شوند که عشق و هستی‌شان را تهدید میکند.
مودستا، دختر جوانی اهل سیسیل، که در اوایل دهه ۱۹۰۰ در یک خانواده فقیر به دنیا آمد، با این باور قوی که سرنوشت بهتری برایش مقدر شده است، زندگی میکند.
یک جادوگر جوان به نام سامانتا با یک فانی به نام «دارن» آشنا می‌شود و با او ازدواج میکند. او سعی میکند که از قدرت‌های جادوییش استفاده نکند و مانند سایر زن‌ها خود کارهایش را انجام دهد. این در حالی است که خانوادهٔ جادوگرش از این وصلت راضی نبوده زیرا دارن جادوگر نیست و مدام در زندگی آن دو دخالت میکنند.