
جیتندرا کومار ماکوانا بهصورت تماموقت در یک مرکز تماس کار میکند و بهصورت پارهوقت زبان انگلیسی تدریس میکند. او توسط یک زن جوان و جذاب به نام پوچا استخدام میشود تا به رئیس او که به زبان "هینگلیش" (ترکیبی از هندی و انگلیسی) صحبت میکند، زبان انگلیسی یاد بدهد. جیتندرا این پیشنهاد را میپذیرد، به پوچا دل میبازد و با او همدست میشود تا یک کیف حاوی ۲۵ کرور روپیه پول نقد را بدزدند. اما خیلی زود متوجه میشود که رئیس، یک خلافکار و باجگیر معروف به نام "لاخان سینگ" است که پلیس او را میشناسد.

«جين کريگ» (هانتر) و «آرون آلتمن» (بروکس) با هم در يک شبکه ي تلويزيوني در واشينگتن کار مي کنند، و «تام گرانيک» (هرت) نيز به عنوان مجري در همان شبکه استخدام مي شود. «جين» ميان اظهار علاقه و دل خوري نسبت به «تام» مردد است و سرانجام، خودش باعث آشنايي «تام» و گزارشگري به نام «جنيفر مک» (چايلز) مي شود. از طرف ديگر «آرون» که به «جين» علاقه مند است، موفقيتي در کار حرفه اي اش کسب نمي کند....