
معمار وینسنت استیونز; روانپزشک کریس وانوون؛ عوامل املاک و مستغلات لوک سیکورد و مارتی لندری؛ و برادر ناتنی کریس، فیلیپ ترانر، ازدواج کرده و بهترین دوستان هستند. وینسنت یک ساختمان کاملاً جدید طراحی کرده است و به او و دوستانش پیشنهاد میکند که یکی از پنتهاوسهای شگفتانگیز را به اشتراک بگذارند. این به آنها اجازه میدهد بدون نگرانی از نمایش هزینههای هتل در کارتهای اعتباریشان، با زنان دیگر ارتباط برقرار کنند. وقتی جسد زنی زیبا را پیدا می کنند که روی تخت زیر شیروانی بسته شده است، در مورد اینکه چه کسی مسئول است بحث می کنند و رازهایی فاش می شود که بر دوستی آنها تأثیر می گذارد.

کیت (وودلی) رابطه ای بسیار صمیمی و دوستانه با مادر خود یعنی اوا (اوا گرین) دارد. آنها همیشه با یکدیگر درباره ی مسائل مختلف صحبت می کنند و هیچ چیزی را از یکدیگر پنهان نمی کنند و این مادر و دختر بهترین دوستان هم هستند. کیت هرگز نمی توانست تصور کند که اتفاقی برای مادرش بیفتد، اما یک روز که منتظر تماس مادرش است هرگز آن تماس را دریافت نمی کند و می فهمد که بدترین کابوس او حقیقت پیدا کرده و مادرش ناپدید شده است...