

آنا زمانی که ۱۴ سال داشت Kettering را ترک میکند، درست پس از اینکه بهترین دوستش گیلیان به طور اسرار آمیزی ناپدید می شود. آنا پس از ۱۵ سال دوباره به آنجا باز میگردد و اینبار نیز یک دختر دیگر ناپدید میشود. این باعث میشود آنا به دنبال کشف حقیقت در مورد این مسئله مخوف ناپدید شدن افراد برود و از اسرار نامعلومی که آینده Kettering را تهدید میکنند پرده بردارد...

زمانی که "جی" ۲۴ ساله پس از گذراندن دورهی حبسش در زندان به جرم کُشتن مادرش، آزاد می شود، به خانهی دوران کودکی اش در شهر کوچک ریجیکرست بازمیگردد. او که انگیزهی ماندن ندارد بهمراه برادرش عازم سفری به سمت درهی مرگ می شود، اما در عوض آنها سر از یک بیابان خشک و بی آب و علف در می آورند...

یک سال پس از اینکه ۷ دانش آموز محلی در نزدیکی مرز کانادا و در یک مهمانی بدون هیچ توضیحی به قتل میرسند، دو جوان تازه فارغ التحصیل شده از دبیرستان تراویس و نیت برنامه میریزند به کانادا بروند. نیمه شب در اواسط راه آنها تصمیم میگیرند شب را در جنگل صبح کنند، اما بزودی در می یابند که موجودی اسرار آمیز به دنبال آنهاست...