
سوزان و هیولاها به خدمت ارتش آمریکا درآمدهاند و حمایت از کشور علیه بیگانگان وظیفه آنها به شمار میرود. اما این بار یک ماموریت جدید و عجیب پیش آمدهاست. با فرا رسیدن شب جشن هالووین تمامی کدوهای تراشیدهشده جان میگیرند و با حمله به مردم شهر سعی بر تسخیر کره زمین دارند اما…

داستان در آینده و در شهر متروسیتی اتفاق می افتد. یک دانشمند به نام تنما ربات جوان با قدرت های باورنکردنی را خلق می کند. پسری به نام آسترو که بسیار شبیه انسان است و با ارتباط با اطرافیانش در حال یادگیری احساسات و عواطف است تا اینکه خطری بزرگ توسط شر و دوستان او را مورد تهدید قرار می دهد و اکنون آسترو باید با تمام نیرویش شهر را نجات دهد...

تینکر بل فرشته مهربان و کوچکی است که به حیوانات کوچک کمک می کند. روزی او از طرف ملکه فرشته ها ماموریت می یابد که عصای جادویی برای “ماه آبی” بسازد ، ماه آبی گویی جادویی است که هر ۸ سال یک بار می درخشد و تینکر بل ۳۲ روز فرصت دارد تا این عصای جادویی را بسازد اما در روز ۲۸ ام اتفاق بدی می افتد و بر اثر حادثه ای این گوی آبی می شکند حالا وضع برای تینکر بل سخت شده و باید از دوستان فرشته ی خود برای رفع این مشکل کمک بگیرد. پس تینکر تصمیم می گیرد به دنبال آیینه جادویی بگردد که قادر است سه آرزوی او را برآورده کند اما …

پیرمردی در شهری بزرگ زندگی میکند و از کل جامعه فاصله گرفته است و در تنهایی به سر می برد. خانه ی کوچک او در میان آسمان خراش هایی است که هر روز بلندتر می شوند و اکنون شهرداری میخواهد خانه ی او را تخریب کند و تخلیه کند. اما پیرمرد حاضر نیست خانه اش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت با هزاران بادکنک که به خانه اش وصل کرده است به پرواز در می آید تا سفر پر ماجرایی را آغاز کند. اما بر حسب اتفاق پسر شش ساله ی همسایه نیز با او همراه می شود و آنها در سفری به سرزمینی دور افتاده ماجراهای جالبی را تجربه میکنند.