
مدت زیادی است که ماپت ها دیگر خودشان را نشان نداده اند، چیزی در حدود ۲۰ الی ۳۰ سال، و حالا در سال ۲۰۱۱ آنها دوباره بازگشته اند تا یک داستان جالب را برای طرفدارانشان به تصویر بکشند. داستان بدین شکل است که ماپت ها دوباره نمایشی ترتیب میدهند تا بدین وسیله سالن نمایشی که متعلق به آنهاست را از چنگال فردی که برای تصاحب آن دندان تیز کرده، نجات دهند و ...


داستان سریال درباره پسری به اسم رایان (Elijah Wood) هست که از کارش که وکالت باشه بیرون انداخته شده و الان خیلی افسرده است رایان یه شب تصمیم می گیره خودکشی کنه و یه عالمه قرص می خوره اما حالا از شانس بد یا خوبش نمی میره اما از صبح همون روز سگ همسایه اش رو در هیبت یه ادم می بینه و خیال می کنه که توهم زده حالا این سگه که اسمش ویلفرد هست و از قضا حیوون(ادم) بسیار بددهنی هم هست می خواد به رایان زندگی رو یاد بده …

«الیزابت هالسی» (کامرون دیاز) یک معلم فقیر در شیکاگو است که به بد دهنی در مدرسه شهرت دارد. او تصمیم دارد با نامزد پولدارش ازدواج کند تا زندگیاش متحول شود، اما طولی نمی کشد که نامزدش او را ترک می کند. اکنون او قصد دارد مخ یکی از معلمان ثروتمند مدرسه بنام «اسکات دلاکورت» (جاستین تیمبرلیک) را بزند...

«ای بی»، خرگوش کوچک و بازیگوشی است که به همراه خانواده خود و یک سری جوجه کوچک در جزیره راپانویی (جزیره عید پاک) زندگی می کند و علاقه فراوانی به نواختن موسیقی دارد اما پدر او که مسئول رساندن کادوها و تخم مرغ های روز عید پاک است می خواهد تا ای بی راه او را ادامه دهد و جانشین او در این کار شود. به همین دلیل «ای بی» تصمیم می گیرد تا از جزیره خود فرار کند و به شهری دیگر برود تا بتواند با نواختن موسیقی مشهور شود...