
مالکوم ترنر که کارشناس تغییر چهره در اف.بی.آی است اکنون با شری ازدواج کرده و به یک کار دفتری در اداره اشتغال دارد . آنها در انتظار تولد اولین فرزندشان هستند که در همین زمان یکی از روسای ترنر بقتل میرسد و او مجدداً وارد صحنه میشود . متهم اول این پرونده تاجری به اسم تام فولر است که صاحب زن و سه فرزند میباشد . مالکوم تصمیم میگیرد با استفاده از لباس و کلاه گیس مادر بزرگ و در قالب یک پرستار بچه ، وارد خانه فولر شود . به این ترتیب مالکوم موفق میشود پی به توطئه ای برزگ ببرد که توسط فولر در دست اجراست و تصمیم میگیرد آنرا بر ملا کند . این در حالیست که روسای او از عملکردش دل خوشی ندارند و شری نیز به اعمال او مشکوک شده و فکر میکند او با زن دیگری رابطه دارد …..


این جادوگر جوان سرسخت برای تسلط بر طلسمی که زندگی او را نجات داد، دست از کار نخواهد کشید: انفجار! مگومین، "بزرگترین نابغه قبیله جادوی زرشکی"، تصمیم گرفته است تا مطالعات خود را به جادوی تهاجمی قدرتمندی که توسط ناجی مرموزش استفاده می شود اختصاص دهد. سپس یک روز، خواهر کوچک او یک بچه گربه سیاه را در جنگل پیدا می کند. اما این گربه فقط یک دوست پشمالو جدید نیست - او کلید بیدار کردن یک خدای تاریک است!