
«شلی دارلینگتون» دختر جوانی و جذابی است که مدت نه سال است در عمارت «پلی بوی» ساکن است و زندگی بی دغدغه و آزادانه ای دارد. تا اینکه حضور یک رقیب جدید، و همینطور بالا رفتن سن شلی، باعث می شود او از عمارت اخراج شود. او که هیچ خانه ای برای زندگی نداشته و مهارت خاصی نیز برای کار کردن ندارد اطراف لس آنجلس سرگردان می شود تا اینکه یک شغل جدید پیدا می کند: او باید به گروهی از زنان عضو یک انجمن که چیزی ار روابط اجتماعی نمی دانند، درباره نحوه آرایش و نحوه برقراری رابطه با مردان آموزش بدهد...


پسره نوجوان ۱۶ ساله ای به نام "ویل" به خاطره اینکه پدرش ، مادرش را ترک کرده و مشکلاتی که براش به وجود اومده مجبور میشه مدرسه ی خود را عوض کنه . زمانی که به مدرسه ی دیگر میرود تلاش خود را میکند تا دوستان جدید پیدا کند اما در ابتدا همه به او تیکه میندازند و مسخره ـش میکنند و سر به سرش میذارند تا ...

نيويورک، سال ۱۹۹۴، نوجواني تنها ونااميد از زندگي، «لوک شاپيرو» (پک) در آخرين تعطيلات پيش از آغاز تحصيلات دانشگاهي به فروش مواد مخدر مشغول است. يکي از مشتريان «لوک» دکتر هيپي پا به سن گذاشته اي به نام «جف اسکوايرز» (کينگزلي) در عوض پرداخت پول روان درماني او را به عهده گرفته است. خيلي زود «جف» به نام دختري «اسکوايرز»، «استفاني» (ترلبي) دل مي بازد و زندگي اش در مسير تازه اي مي افتد.